خاطرات

اصطلاحات

تازه از تهران، کابل آمده بودم. بین دوستان کابلی و ایران آمدگی و پشاور و کویته آمدگی، صحبت می‌کردیم. صحبت از فلان دوست شد که گفتم او بداخلاق است. یک دفعه دیدم نگاه‌ها حالت گارد گرفتگی واری شد.
گفتند: چی میگی تو؟
گفتم: چرا مگر حرف بدی زدم؟
گفتند: بد اخلاق معنای بسیار بدی دارد.
گفتم منظور من از بد اخلاقی، بدخویی است. بعد از آن فهمیدم در کابل باید بگویم بدخویی و به هیچ عنوان از کلمه بداخلاق استفاده نکنم.
همچنان فهمیدم «امیدوار» در کابل معنی «حامله» را میدهد. وقتی میگویند فلان زن امیدوار است یعنی که حامله است.
برو کارگر باش و امیدوار
که از یأس، جز مرگ ناید به بار
دوستتان دارم.

مهربانی (نظر شما)