این روزها سرک پل سوخته به دارالامان را دارند کار میکنند. ابتدا سرک را برای خاک برداری و خاک ریزی خراب کرده اند. تا دلتان بخواهد داریم به معنای واقعی کلمه خاک می خوریم.
امروز به همراه رییس شرکت ممتاز هاست ، یک جلسه با یک نفر عرب لاغراندام قد کوتاه داشتیم. و در مورد استراتژی و پلان در کارهای تجاری و ایجاد وب سایت صحبت کردیم.
امشب وقتی خانمم را از دفتر به همراه مقaداری سودا ( شیر – ماست – عسل – چکه – انگور – موز )به خانه رساندم قرار شد که به همراه چند فروند از دوستان بریم بیرون شام بخوریم. خدا کند که این پروپوزالهای ما بگیرد تا کاری کنیم کارستان .فرنگیس هم خود را از گردنم آویزان کرد که پدر مه هم موروم !.
برای شام خوردن رفتیم رستوران “ریحان” . ریحان را من خیلی دوست دارم . هم بویش را و هم مزه و شکل بوته اش را . جایتان خالی . این رستوران یکی از بهترین جاهایی است که بهترین غذاها را دارد. دستپخت خیلی عالی و خوراک خوشمزه دارد. جای کوچکی است اما خوب است. فرنگیس موقع شام خوردن خوابش برد.
الان هم که این مطالب را مینویسم پشت شیشه عینکم قشنگ خاک گرفته و تمام گوشه های چشمم پر از خاک است. این مملکتی است که فعلا داریم.
خدایا خودت برای ما بساز ما هم تلاش میکنیم.
من مملکتم را با همه داشته ها و نداشته هایش دوست دارم.